آیا حکم قطعی قابل تغییر است؟ | شرایط و راه های قانونی

آیا حکم قطعی قابل تغییر است؟ | شرایط و راه های قانونی

آیا حکم قطعی قابل تغییر است؟ راهنمای جامع اعتراض به آراء قطعی دادگاه ها

در نظام حقوقی، مفهوم حکم قطعی به معنای لازم الاجرا بودن و ثبات قضایی است که عموماً پس از طی مراحل عادی دادرسی، راه اعتراض عادی به آن مسدود می شود. با این حال، این تصور رایج که حکم قطعی مطلقاً غیرقابل تغییر است، کاملاً دقیق نیست؛ در موارد استثنایی و از طریق طرق فوق العاده اعتراض به آراء، امکان بررسی مجدد و حتی تغییر این احکام وجود دارد. درک صحیح این استثنائات و شرایط قانونی آن ها برای تمامی افراد درگیر در پرونده های قضایی حیاتی است.

ثبات و قطعیت آراء قضایی یکی از ارکان اصلی حاکمیت قانون و تضمین کننده نظم حقوقی در هر جامعه ای است. هنگامی که یک حکم از سوی مرجع قضایی صادر و قطعیت می یابد، فرض بر این است که تمامی جوانب قانونی و ماهوی آن به درستی مورد بررسی قرار گرفته و اکنون زمان اجرای آن فرا رسیده است. این اصل که به اعتبار امر مختومه شناخته می شود، از طرح مجدد دعاوی با موضوع و طرفین یکسان جلوگیری می کند و به دادرسی پایان می بخشد. با این وجود، قوه قضائیه، با درایت و به منظور جلوگیری از تضییع حقوق و جبران اشتباهات احتمالی، راهکارهایی را برای موارد بسیار خاص و استثنایی پیش بینی کرده است. این راهکارها که به طرق فوق العاده اعتراض به آراء شهرت دارند، امکان بررسی مجدد حکمی را که به ظاهر به ایستگاه آخر رسیدگی رسیده است، فراهم می سازند. این راهنما با هدف روشنگری ابعاد پیچیده این موضوع، به تفصیل به انواع احکام قطعی، راه های قانونی تغییر آن ها، شرایط و مهلت های مربوطه می پردازد تا مخاطبان بتوانند با آگاهی کامل، حقوق خود را پیگیری کنند و در صورت لزوم، اقدامات مقتضی قانونی را انجام دهند.

حکم قطعی چیست؟ از مفهوم تا لازم الاجرا شدن

در ادبیات حقوقی، احکام صادره از دادگاه ها بر مبنای قابلیت اعتراض به دو دسته کلی قطعی و غیرقطعی تقسیم می شوند. حکم قطعی یا رأی قطعی، حکمی است که دیگر از طریق طرق عادی اعتراض (مانند تجدیدنظرخواهی یا واخواهی) قابل تغییر یا تجدیدنظر نیست و به همین دلیل، لازم الاجرا تلقی می شود. لازم الاجرا بودن به این معناست که محکوم علیه مکلف به اجرای مفاد حکم بوده و در صورت امتناع، محکوم له می تواند از طریق واحد اجرای احکام دادگستری، نسبت به اجرای حکم اقدام کند.

تفاوت حکم قطعی با حکم غیرقطعی

تمایز اصلی میان حکم قطعی و غیرقطعی در امکان یا عدم امکان اعتراض به آن ها از طریق عادی نهفته است. احکام غیرقطعی، آن دسته از آرایی هستند که می توان در مهلت های مقرر قانونی و با رعایت تشریفات خاص، نسبت به آن ها درخواست تجدیدنظر یا واخواهی ارائه داد. به عنوان مثال، بسیاری از احکام صادره از دادگاه های بدوی (عمومی و انقلاب) در وهله اول غیرقطعی هستند و طرفین دعوا می توانند ظرف مهلت قانونی، نسبت به آن ها تجدیدنظرخواهی کنند. اما هنگامی که مهلت های اعتراض عادی منقضی شود و یا مرجع رسیدگی کننده بالاتر (مانند دادگاه تجدیدنظر) رأی را تأیید یا رأیی را صادر کند که ذاتاً قطعی است، آن حکم، قطعیت می یابد.

فرایند قطعیت یافتن یک حکم

قطعیت یافتن یک حکم می تواند از چند طریق صورت پذیرد که هر کدام دارای شرایط و پیامدهای حقوقی خاص خود هستند:

  1. صدور رأی به صورت قطعی از ابتدا: برخی از احکام، طبق نص صریح قانون، از همان ابتدا قطعی تلقی می شوند و نیازی به طی مراحل اعتراض عادی برای کسب قطعیت ندارند. به عنوان مثال، احکام صادره از دادگاه تجدیدنظر استان در بیشتر موارد قطعی محسوب می شوند. همچنین، در برخی دعاوی مالی با خواسته معین و کم ارزش، ممکن است حکم دادگاه بدوی نیز بلافاصله قطعی باشد.
  2. انقضای مهلت های قانونی اعتراض عادی: اگر پس از ابلاغ یک حکم غیرقطعی، طرفین دعوا در مهلت های مقرر قانونی (مانند ۲۰ روز برای تجدیدنظرخواهی در امور حقوقی برای مقیمین ایران) نسبت به آن اعتراض عادی نکنند، حق اعتراض آن ها ساقط شده و حکم به صورت خودکار قطعیت می یابد.
  3. تأیید رأی توسط مرجع بالاتر: در صورتی که به یک حکم بدوی اعتراض شود و پرونده به دادگاه تجدیدنظر ارسال گردد، رأی صادره از دادگاه تجدیدنظر (اعم از تأیید، نقض یا اصلاح رأی بدوی) عموماً قطعی است و مرحله دیگری برای اعتراض عادی باقی نمی ماند.

مرجع صادرکننده حکم قطعی

حکم قطعی می تواند هم از سوی دادگاه های بدوی (دادگاه های عمومی و انقلاب) و هم از سوی دادگاه های تجدیدنظر صادر شود. در بسیاری از موارد، احکام صادره از دادگاه تجدیدنظر استان، حکم قطعی دادگاه تجدید نظر نامیده می شوند. با این حال، همانطور که ذکر شد، ممکن است یک حکم بدوی نیز در صورت انقضای مهلت های اعتراض و عدم تجدیدنظرخواهی یا واخواهی، قطعیت پیدا کند.

اصل اعتبار امر مختومه و استثنائات آن

پاسخ به سوال اصلی آیا حکم قطعی قابل تغییر است؟ را باید با درک مفهوم اعتبار امر مختومه آغاز کرد. این اصل بنیادی حقوقی، مانع از رسیدگی مجدد به دعوایی می شود که پیش تر بین همان اشخاص و با همان موضوع و سبب، مورد رسیدگی قرار گرفته و حکم قطعی درباره آن صادر شده است. ماده ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی در بند ۶ خود، طرح دعوایی که قبلاً نسبت به آن حکم قطعی صادر شده را از موارد ایراداتی می داند که خوانده می تواند به آن استناد کند. هدف این اصل، حفظ ثبات آراء، جلوگیری از اطاله دادرسی و ایجاد امنیت قضایی است. بر همین اساس، پس از قطعیت یک حکم، انتظار می رود که فصل الخصومه حاصل شده و دیگر امکان طرح مجدد آن دعوا وجود نداشته باشد.

اصل اعتبار امر مختومه تضمین کننده ثبات و قطعیت در نظام دادرسی است، اما این ثبات، مانع از اعمال عدالت در موارد استثنایی و اشتباهات بین قانونی نمی شود.

پاسخ صریح به سوال اصلی: بله، در موارد بسیار استثنایی

علیرغم وجود اصل اعتبار امر مختومه، نظام حقوقی برای حفظ عدالت و جبران اشتباهات احتمالی، راه هایی را برای نقض حکم قطعی و تغییر آن در نظر گرفته است. این راه ها، که به طرق فوق العاده اعتراض به آراء معروف اند، ماهیتی استثنایی دارند و تنها در شرایط بسیار خاص و محدود قانونی قابل اعمال هستند. بنابراین، در پاسخ به این سوال که آیا حکم قطعی قابل تغییر است؟ باید گفت: بله، احکام قطعی در موارد بسیار استثنایی و از طریق راه های فوق العاده اعتراض، قابل تغییر هستند. این استثنائات به شرح زیر می باشند:

  • اعاده دادرسی
  • اعتراض شخص ثالث
  • واخواهی (در شرایط خاص احکام غیابی قطعی دادگاه تجدیدنظر)
  • فرجام خواهی (در موارد محدود و مشخص)
  • اعاده دادرسی خاص رئیس قوه قضائیه (ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری)

راه های فوق العاده اعتراض و تغییر حکم قطعی: بررسی جزئیات و شرایط

همانطور که ذکر شد، طرق فوق العاده اعتراض به آراء به عنوان استثنائاتی بر اصل اعتبار امر مختومه، امکان بررسی مجدد و تغییر حکم قطعی را فراهم می آورند. در ادامه به تفصیل به بررسی هر یک از این روش ها، شرایط، جهات قانونی، مرجع صالح و مهلت های مربوطه می پردازیم.

۱. اعاده دادرسی (Retrial)

اعاده دادرسی یکی از مهم ترین و کاربردی ترین طرق فوق العاده اعتراض است که به متقاضی این فرصت را می دهد تا در صورت وجود اشتباهات فاحش یا کشف مستندات جدید و مؤثر، حکم قطعی صادره را مجدداً مورد بررسی قرار دهد. هدف از این نهاد حقوقی، احقاق حق و جلوگیری از اجرای احکام اشتباهی است که به دلیل قصور یا تقلب و یا کشف حقایق جدید، صادر شده اند.

جهات قانونی اعاده دادرسی

جهات اعاده دادرسی در امور حقوقی و کیفری به ترتیب در ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی (ق.آ.د.م.) و ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری (ق.آ.د.ک.) به صراحت بیان شده اند. این جهات محدود و حصری بوده و بدون استناد به یکی از آن ها، درخواست اعاده دادرسی پذیرفته نخواهد شد:

  • موضوع حکم مورد ادعای خواهان نبوده باشد.
  • حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد.
  • وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا به مواد متضاد باشد.
  • حکم صادره با حکم قطعی دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن که قبلاً توسط همان دادگاه صادر شده است، متضاد باشد، بدون آن که سبب قانونی موجب این مغایرت باشد.
  • طرف مقابل درخواست کننده اعاده دادرسی، حیله و تقلبی به کار برده که در حکم دادگاه مؤثر بوده است.
  • حکم دادگاه مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم، جعلی بودن آن ها اثبات شده باشد. (در امور کیفری: کشف جعلی بودن یا ساختگی بودن اسناد یا شهادت کذب شهود، سوگند دروغ یا عدم صلاحیت قاضی).
  • پس از صدور حکم، اسناد و مدارک کتبی جدید و مؤثری ارائه شود که دلیل حقانیت درخواست کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود این اسناد و مدارک، در جریان دادرسی در اختیار متقاضی نبوده است.

مرجع صالح و مهلت اعاده دادرسی

مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی، همان دادگاه صادرکننده حکم قطعی است. این دادگاه، حکم را مجدداً مورد بررسی ماهوی قرار می دهد. مهلت درخواست اعاده دادرسی برای اشخاص مقیم ایران ۲۰ روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور ۲ ماه از تاریخ حصول جهات اعاده دادرسی است.

آثار اعاده دادرسی

در صورت پذیرش درخواست اعاده دادرسی، اجرای حکم قطعی متوقف می شود و دادگاه مجدداً وارد رسیدگی ماهوی به پرونده می گردد. اگر اعاده دادرسی وارد دانسته شود، حکم قبلی نقض و حکم جدیدی صادر خواهد شد.

۲. اعتراض شخص ثالث (Third-Party Objection)

اعتراض شخص ثالث راهکاری است برای افرادی که در یک دعوا، طرفین اصلی آن نبوده اند و یا حتی از جریان دادرسی بی خبر بوده اند، اما حکم صادره به حقوق آن ها لطمه وارد کرده یا تضییع حقوق آن ها را موجب شده است.

تعریف و شرایط اعتراض ثالث

شخص ثالث، فردی است که نه خواهان بوده و نه خوانده، و نه به عنوان وارد ثالث یا مجلوب ثالث در پرونده حضور داشته است. شرط اصلی پذیرش اعتراض ثالث، این است که حکم قطعی صادره، حقوق این شخص را به طور مستقیم تحت تأثیر قرار داده و به ضرر او باشد. اعتراض شخص ثالث می تواند نسبت به تمامی احکام صادره (چه قطعی و چه غیرقطعی) صورت گیرد، اما در اینجا تمرکز ما بر اعتراض به احکام قطعی است.

مرجع صالح و مهلت اعتراض ثالث

مرجع صالح برای رسیدگی به اعتراض شخص ثالث، همان دادگاهی است که حکم قطعی مورد اعتراض را صادر کرده است. یکی از ویژگی های منحصربه فرد اعتراض شخص ثالث، فاقد مهلت بودن آن است. یعنی شخص ثالث می تواند تا زمانی که حکم به ضرر او اجرا نشده و یا به حقوق او لطمه وارد کرده است، نسبت به آن اعتراض کند. این عدم وجود مهلت، فرصتی برای احقاق حقوق افرادی است که دیرتر از وجود حکم مطلع شده اند.

۳. واخواهی نسبت به حکم غیابی قطعی دادگاه تجدید نظر (Waiver for Absentee Final Verdict)

واخواهی معمولاً یکی از طرق عادی اعتراض به احکام غیرقطعی (به ویژه احکام غیابی دادگاه بدوی) محسوب می شود. اما در یک وضعیت بسیار خاص و استثنایی، امکان واخواهی نسبت به حکم غیابی قطعی دادگاه تجدید نظر نیز وجود دارد.

شرایط خاص واخواهی از حکم غیابی قطعی

این مورد زمانی مطرح می شود که یک رأی در مرحله بدوی غیابی صادر شده و سپس مورد تجدیدنظرخواهی قرار گرفته باشد. اگر دادگاه تجدیدنظر نیز رأی خود را به صورت غیابی و به ضرر یکی از طرفین (معمولاً خوانده غایب در هر دو مرحله) صادر کند، این شخص غایب می تواند نسبت به حکم غیابی قطعی دادگاه تجدیدنظر، درخواست واخواهی نماید. این یک استثنا بر قاعده عدم امکان اعتراض عادی به حکم قطعی دادگاه تجدیدنظر است.

مرجع صالح و مهلت واخواهی

مرجع صالح برای رسیدگی به این واخواهی، همان دادگاه تجدیدنظر صادرکننده حکم غیابی است. مهلت واخواهی مانند سایر واخواهی ها، ۲۰ روز برای مقیمین ایران و ۲ ماه برای مقیمین خارج از کشور، از تاریخ ابلاغ واقعی یا اطلاع از حکم است.

۴. فرجام خواهی (Cassation)

فرجام خواهی با سایر طرق اعتراض ماهیت متفاوتی دارد. این روش، رسیدگی ماهوی مجدد به دعوا نیست، بلکه دیوان عالی کشور به عنوان مرجع فرجام خواهی، تنها به رسیدگی شکلی می پردازد. یعنی بررسی می کند که آیا در مراحل دادرسی و صدور حکم، قوانین و مقررات شکلی و ماهوی به درستی رعایت شده اند یا خیر.

موارد استثنایی فرجام خواهی از احکام قطعی

اصولاً احکام دادگاه تجدیدنظر استان قطعی بوده و قابل فرجام خواهی نیستند. اما بند الف ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی، موارد محدودی را استثناء کرده است. بر اساس این ماده، احکام صادره از دادگاه های تجدیدنظر استان که راجع به موضوعات ذیل باشند، قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور هستند:

  • اصل نکاح و فسخ آن
  • طلاق
  • نسب
  • حجر
  • وقف

مرجع صالح و مهلت فرجام خواهی

مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست فرجام خواهی، دیوان عالی کشور است. مهلت فرجام خواهی برای اشخاص مقیم ایران ۲۰ روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور ۲ ماه از تاریخ ابلاغ حکم یا انقضای مهلت واخواهی (در موارد خاص) است.

۵. ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری: اعاده دادرسی خاص رئیس قوه قضائیه

این ماده قانونی، یک راهکار بسیار استثنایی و مهم برای تغییر احکام قطعی، به ویژه در امور کیفری است. ماده ۴۷۷ ق.آ.د.ک. بیان می دارد: چنانچه رئیس قوه قضائیه رأی قطعی صادره از هر یک از مراجع قضائی را خلاف بین شرع تشخیص دهد، با تجویز اعاده دادرسی، پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال می نماید تا در شعب خاصی که توسط رئیس قوه قضائیه برای این امر تخصیص می یابد، رسیدگی و رأی مقتضی صادر گردد.

شرایط اعمال ماده ۴۷۷

شرط اصلی برای اعمال این ماده، خلاف بین شرع بودن حکم قطعی است. یعنی رأی صادره به وضوح با موازین شرع مقدس اسلام در تضاد باشد. تشخیص این امر صرفاً با رئیس قوه قضائیه یا مقامات مجاز از سوی ایشان (مانند رئیس کل دادگستری استان) است و اشخاص نمی توانند مستقیماً درخواست اعاده دادرسی طبق این ماده را داشته باشند، بلکه می توانند با ارائه مستندات، از رئیس قوه قضائیه تقاضای اعمال این ماده را کنند. پس از ارجاع به دیوان عالی کشور، این مرجع با رسیدگی ماهوی، حکم خلاف بین شرع را نقض و رأی صحیح را صادر می نماید. این راهکار، به عنوان یک سوپاپ اطمینان نهایی در نظام قضایی برای جلوگیری از اجرای احکام کاملاً اشتباه از منظر شرعی، طراحی شده است.

نکات کلیدی و الزامی در پیگیری اعتراض به حکم قطعی

پیگیری اعتراض به حکم قطعی، فرآیندی پیچیده و نیازمند دقت فراوان است. عدم رعایت نکات حقوقی می تواند منجر به رد درخواست و تضییع حقوق متقاضی شود. در این بخش، به مهم ترین این نکات اشاره می کنیم.

نحوه تنظیم دادخواست یا لایحه اعتراض

تنظیم صحیح دادخواست یا لایحه اعتراض از اهمیت بالایی برخوردار است. این سند باید شامل مشخصات کامل طرفین، مشخصات حکم قطعی مورد اعتراض، جهات قانونی اعتراض به صورت مستدل و مستند (با ذکر مواد قانونی مربوطه) و درخواست صریح از مرجع قضایی باشد. هرگونه ابهام، نقص در اطلاعات یا عدم انطباق با فرمت های قضایی می تواند موجب برگشت یا رد دادخواست شود.

تأکید بر رعایت مهلت های قانونی

اکثر طرق فوق العاده اعتراض، دارای مهلت های قانونی مشخصی هستند که عدم رعایت آن ها موجب سقوط حق اعتراض می شود. این مهلت ها معمولاً از تاریخ ابلاغ واقعی حکم یا تاریخ اطلاع از جهات اعتراض محاسبه می شوند. فراموشی، جهل به قانون یا دلایل غیرموجه، توجیه کننده تأخیر در مهلت های قانونی نخواهد بود. لذا، آگاهی دقیق از مهلت های مربوط به هر نوع اعتراض و اقدام به موقع، ضروری است.

هزینه های دادرسی اعتراض به رأی قطعی

پیگیری هر یک از طرق فوق العاده اعتراض، مستلزم پرداخت هزینه های دادرسی است که میزان آن بر اساس نوع دعوا (مالی یا غیرمالی)، ارزش خواسته و مرحله رسیدگی تعیین می شود. این هزینه ها ممکن است شامل هزینه ثبت دادخواست، هزینه کارشناسی (در صورت لزوم) و سایر هزینه های اجرایی باشد. در صورت عدم توانایی مالی، متقاضی می تواند درخواست اعسار از پرداخت هزینه های دادرسی را مطرح کند.

نقش وکیل متخصص در موفقیت اعتراض

پیچیدگی های حقوقی مربوط به طرق فوق العاده اعتراض به آراء و ماهیت استثنایی آن ها، لزوم استفاده از خدمات یک وکیل متخصص و با تجربه در این حوزه را دوچندان می کند. وکیل با تسلط بر قوانین و رویه های قضایی، تجربه عملی در مواجهه با موارد مشابه و توانایی در نگارش مستدل لوایح، می تواند شانس موفقیت در اعتراض را به طور چشمگیری افزایش دهد. او می تواند بهترین راهکار را از میان طرق مختلف انتخاب کرده و فرآیند دادرسی را به نحو مطلوب هدایت کند.

تفاوت اعتراض به حکم قطعی دادگاه بدوی و تجدید نظر

لازم به ذکر است که احکام قطعی دادگاه بدوی ابتدا از طریق تجدیدنظرخواهی یا واخواهی (در صورت غیابی بودن) قابل اعتراض عادی هستند. تنها پس از انقضای این مهلت ها یا تأیید توسط دادگاه تجدیدنظر، این احکام قطعیت می یابند. بنابراین، وقتی صحبت از اعتراض به حکم قطعی می شود، معمولاً منظور احکامی است که دیگر راه اعتراض عادی به آن ها وجود ندارد و باید از طرق فوق العاده استفاده شود. احکام قطعی دادگاه تجدیدنظر نیز مستقیماً مشمول طرق فوق العاده اعتراض قرار می گیرند، البته با توجه به ماهیت و شرایط هر روش.

نتیجه گیری

در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران، حکم قطعی نمادی از ثبات قضایی و اعتبار امر مختومه است که پس از طی مراحل عادی دادرسی، لازم الاجرا می شود. با این حال، برخلاف تصور رایج، قطعیت یک حکم به معنای غیرقابل تغییر بودن مطلق آن نیست. قانون گذار با هدف نهایی احقاق حق و پیشگیری از اجرای احکام اشتباه، تمهیداتی را در قالب طرق فوق العاده اعتراض به آراء پیش بینی کرده است. این طرق شامل اعاده دادرسی، اعتراض شخص ثالث، واخواهی از حکم غیابی قطعی دادگاه تجدیدنظر، فرجام خواهی (در موارد خاص و محدود) و اعاده دادرسی خاص از طریق رئیس قوه قضائیه (ماده ۴۷۷ ق.آ.د.ک.) می باشند.

هر یک از این روش ها دارای شرایط، جهات قانونی، مهلت های خاص و مراجع صالح مربوط به خود هستند که درک دقیق آن ها برای هر فرد درگیر در پرونده های قضایی الزامی است. از نکات حائز اهمیت در پیگیری این اعتراضات می توان به دقت در تنظیم دادخواست یا لایحه، رعایت دقیق مهلت های قانونی، آگاهی از هزینه های دادرسی و به ویژه، بهره مندی از مشاوره وکلای متخصص اشاره کرد. با توجه به پیچیدگی های حقوقی و ماهیت استثنایی این طرق، مشورت با وکیل متخصص نه تنها شانس موفقیت را افزایش می دهد، بلکه از اتلاف وقت و هزینه نیز جلوگیری می کند. بنابراین، علی رغم قطعیت یک حکم، هرگز نباید از امکانات قانونی برای احقاق حقوق ناامید شد، بلکه باید با آگاهی و راهنمایی صحیح، مسیر قانونی را پیگیری کرد.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "آیا حکم قطعی قابل تغییر است؟ | شرایط و راه های قانونی" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "آیا حکم قطعی قابل تغییر است؟ | شرایط و راه های قانونی"، کلیک کنید.