۲۰ نکته کلیدی نیایش فارسی دوازدهم | تضمین نمره عالی

نکات نیایش فارسی دوازدهم
درس نیایش (لطف تو) از وحشی بافقی در کتاب فارسی دوازدهم، شعری عمیق و پرمغز است که مضامین والای توحیدی، عشق الهی و نیاز انسان به پروردگار را در بر می گیرد. تسلط بر نکات نیایش فارسی دوازدهم برای موفقیت در امتحانات نهایی و کنکور سراسری، اهمیت حیاتی دارد. این شعر، با قلمروهای زبانی، ادبی و فکری غنی خود، یکی از بخش های مهم و تأثیرگذار ادبیات فارسی است.
شعر «نیایش» وحشی بافقی، نه تنها از جنبه زیبایی شناسی و هنری برجسته است، بلکه به دلیل مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی خود، همواره مورد توجه دانش آموزان و اساتید ادبیات قرار گرفته است. تحلیل دقیق این شعر، شامل معنای واژگان، ساختارهای دستوری، آرایه های ادبی و پیام های فکری نهفته در آن، می تواند درک کاملی از این اثر ارزشمند ارائه دهد. با توجه به اهمیت این درس در نظام آموزشی، هدف از این مقاله ارائه یک راهنمای جامع برای تحلیل و درک تمامی ابعاد شعر نیایش است تا دانش آموزان رشته های مختلف (تجربی، ریاضی، انسانی، فنی حرفه ای) بتوانند با آمادگی کامل به سؤالات مرتبط با این بخش پاسخ دهند و به عمق معانی آن پی ببرند.
معرفی شاعر: وحشی بافقی
کمال الدین یا شمس الدین محمد وحشی بافقی، از شاعران برجسته نیمه دوم قرن دهم هجری قمری و از سخنوران نامی دوره صفویه است. او در سال ۹۳۹ هجری قمری در بافق یزد دیده به جهان گشود و در سال ۹۹۱ هجری قمری در یزد درگذشت. وحشی بافقی زندگی پرفراز و نشیبی را تجربه کرد و همواره با مشکلات و تنگناهای معیشتی دست و پنجه نرم می کرد که این رنج ها، تأثیر عمیقی بر جهان بینی و اشعار او گذاشت.
سبک شعری وحشی، دربرگیرنده ویژگی های سبک هندی (اصفهانی) است، اما با این حال، او دارای تشبیهات بدیع، تعابیر تازه و مضامین بکر و احساسی است که شعر او را از دیگر هم عصرانش متمایز می سازد. او در غزل سرایی، مثنوی و ترکیب بند مهارت خاصی داشت. معروف ترین آثار او مثنوی های «فرهاد و شیرین»، «ناظر و منظور» و ترکیب بند مشهور «ای رفیقان راه عشق» است که اوج هنر و احساس او را به نمایش می گذارد.
شعر «نیایش» یا «لطف تو» که در کتاب فارسی دوازدهم گنجانده شده، از جمله آثار عرفانی و توحیدی وحشی بافقی است که در قالب مثنوی سروده شده و بیانگر نیاز عمیق شاعر به فیض و عنایت الهی است. این شعر با زبانی شیوا و بیانی سوزناک، درخواست های قلبی وحشی از پروردگار را منعکس می کند و از این جهت، نه تنها جایگاه ویژه ای در دیوان اشعار او دارد، بلکه به عنوان یک متن تعلیمی و اخلاقی نیز اهمیت پیدا کرده است.
متن کامل شعر نیایش (لطف تو)
شعر «نیایش (لطف تو)» از وحشی بافقی که در کتاب فارسی دوازدهم آمده است، شامل ابیاتی است که درخواست های خالصانه و عاشقانه شاعر از خداوند را به تصویر می کشد. متن کامل این شعر به شرح زیر است:
الهی سینه ای ده آتش افروز
در آن سینه، دلی وان دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست
دل افسرده، غیر از آب و گل نیست
کرامت کن درونی درد پرورد
دلی در وی درون درد و برون درد
به سوزی ده کلامم را روایی
کز آن گرمی کند آتش گدایی
دلم را داغ عشقی بر جبین نه
زبانم را بیانی آتشین ده
ندارد راه فکرم روشنایی
ز لطفت پرتوی دارم گدایی
اگر لطف تو نبود پرتوانداز
کجا فکر و کجا گنجینهٔ راز؟
به راه این امید پیچ در پیچم
مرا لطف تو می باید، دگر هیچ
تحلیل جامع بیت به بیت شعر نیایش (لطف تو)
بیت اول: الهی سینه ای ده آتش افروز / در آن سینه، دلی وان دل همه سوز
- معنی روان و سلیس (قلمرو فکری): پروردگارا! به من سینه و وجودی ببخش که روشن کننده آتش عشق باشد و در آن سینه، دلی قرار بده که سرتاسر آن در سوز و گداز عشق و اشتیاق باشد.
- قلمرو زبانی:
- الهی: منادا، به معنای ای خدای من.
- ده: فعل امر به معنای بده (از مصدر دادن).
- آتش افروز: صفت فاعلی مرکب مرخم (یعنی مخفف شده)، به معنای روشن کننده آتش.
- وان: و آن.
- همه سوز: سرتاسر سوزناک، کنایه از لبریز از عشق.
- فعل باشد در پایان مصراع دوم به قرینه معنوی حذف شده است.
- سینه: در اینجا مجاز از وجود یا کانون احساسات.
- قلمرو ادبی (آرایه ها):
- سینه، دل: مراعات نظیر (تناسب) و واژه آرایی.
- آتش: استعاره از عشق و شور.
- سوز: استعاره از عشق و اشتیاق شدید.
- آتش افروز: کنایه از سرشار از عشق و شور.
- قالب شعر: مثنوی است که در آن هر بیت قافیه ای جداگانه دارد.
- وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (بحر هزج مسدس محذوف).
- پیام و مفهوم اصلی بیت: درخواست عشق سوزناک و شوریدگی الهی از پروردگار.
بیت دوم: هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست / دل افسرده، غیر از آب و گل نیست
- معنی روان و سلیس (قلمرو فکری): هر دلی که از عشق و شور الهی بی بهره باشد، در حقیقت سزاوار نام دل نیست. دلی که سرد و بی احساس است، چیزی جز جسمی مادی و بی ارزش (آب و گل) نیست.
- قلمرو زبانی:
- را: در «دل را که…» حرف اضافه به معنای «برایِ» یا نشانه ی مفعول است. (دلِ دارایِ سوز).
- سوز: در اینجا استعاره از شور و عشق.
- افسرده: بی روح، بی احساس، فاقد معنویت.
- نیست: در مصراع اول به معنای وجود ندارد و در مصراع دوم نمی باشد.
- قلمرو ادبی (آرایه ها):
- دل نیست، دل نیست: واژه آرایی و تکرار.
- آب و گل: مجاز از جسم مادی و بی ارزش، کنایه از بی فایده بودن.
- افسرده: ایهام تناسب (۱. غمگین و بی حال ۲. یخ زده و منجمد – با توجه به سوز که می تواند گرما باشد).
- سوز: ایهام (۱. درد و غم ۲. حرارت و شور).
- دل، گل: جناس ناقص اختلافی.
- واج آرایی: تکرار صامت «س» در مصراع اول و «د» در کل بیت.
- پیام و مفهوم اصلی بیت: ارزش و حقیقت وجودی دل در گرو عشق الهی و شوریدگی است. دلی که عاشق نیست، بی ارزش است.
بیت سوم: کرامت کن درونی درد پرورد / دلی در وی درون درد و برون درد
- معنی روان و سلیس (قلمرو فکری): خدایا! به من با بخشندگی و بزرگواری، وجودی عطا کن که از درد عشق تربیت شده باشد و دلی در من قرار بده که سراپا از درون و بیرون غرق در درد عشق و اشتیاق به تو باشد.
- قلمرو زبانی:
- کرامت کن: فعل امر به معنای ببخش، عطا کن (از مصدر کرامت کردن).
- درون: در این بیت دو بار به معنای وجود یا باطن آمده است.
- درد پرورد: صفت مفعولی مرکب مرخم، به معنای پرورده شده با درد، کنایه از وجودی که با درد عشق پرورش یافته است.
- وی: ضمیر به معنای آن (در آن وجود).
- برون: بیرون.
- قلمرو ادبی (آرایه ها):
- درد پرورد: کنایه از لبریز از عشق و اشتیاق شدید.
- درون درد و برون درد: تضاد (درون و برون)، واژه آرایی (درد)، مجاز از سراسر یا تمام وجود.
- واج آرایی: تکرار صامت های «ر»، «ن» و «د» که بر موسیقی درونی بیت می افزاید.
- دل: مجاز از وجود عاشق.
- پیام و مفهوم اصلی بیت: درخواست عمیق و خالصانه درد عشق الهی و تربیت باطنی از آن.
بیت چهارم: به سوزی ده کلامم را روایی / کز آن گرمی کند آتش گدایی
- معنی روان و سلیس (قلمرو فکری): خدایا! به کلام و سخن من با شور و حرارت عشق، ارزش و اعتبار ببخش؛ به گونه ای که شدت و گرمای آن کلام به حدی باشد که حتی آتش نیز از آن حرارت و گرما طلب کند و محتاج آن باشد.
- قلمرو زبانی:
- سوز: استعاره از شور، حرارت و تأثیر عشق.
- روایی: ارزش، اعتبار، رواج.
- کز آن: مخفف که از آن.
- آن: مرجع ضمیر آن در کز آن گرمی به کلامم (با سوز) برمی گردد.
- گدایی کند: طلب کند، محتاج باشد.
- قلمرو ادبی (آرایه ها):
- سوز: استعاره از عشق و شور.
- آتش گدایی کند: تشخیص (جان بخشی به آتش) و اغراق، کنایه از شدت تأثیر و گرمای کلام.
- آتش، سوز، گرمی: مراعات نظیر (تناسب).
- مصراع دوم: اغراق در بیان تأثیرگذاری و حرارت کلام عاشقانه.
- پیام و مفهوم اصلی بیت: درخواست تأثیرگذاری و قدرت معنوی در کلام از طریق عشق الهی.
بیت پنجم: دلم را داغ عشقی بر جبین نه / زبانم را بیانی آتشین ده
- معنی روان و سلیس (قلمرو فکری): پروردگارا! نشان عشق خود را بر پیشانی دل من بگذار و قلب مرا برای همیشه گرفتار عشق خود کن. همچنین، به زبان من بیانی چنان پرشور و تأثیرگذار عطا کن که گویی از آتش عشق نشأت گرفته است.
- قلمرو زبانی:
- جبین: پیشانی.
- را: در «دلم را…» نشانه فک اضافه است (داغ عشقی بر جبینِ دلم نه)؛ در «زبانم را…» حرف اضافه به معنای «به» است.
- نه: فعل امر از «نهادن» به معنای قرار بده.
- داغ نهادن: در گذشته بردگان یا گاو و گوسفندان را داغ می کردند تا نشان گذاری شوند. کنایه از نشانه گذاری دائمی و مالکیت.
- قلمرو ادبی (آرایه ها):
- داغ عشق: اضافه تشبیهی (عشق به داغ تشبیه شده است).
- جبین دل: اضافه استعاری، تشخیص (دل پیشانی ندارد)، جانبخشی.
- زبان: مجاز از سخن و گفتار.
- بیان آتشین: حس آمیزی (بیان یک مفهوم شنیداری با یک ویژگی دیداری/حرارتی)، کنایه از سخن گرم، گیرا و پرشور.
- نه، ده: جناس ناقص اختلافی (در صدا و معنی متفاوتند).
- دل، جبین، زبان: مراعات نظیر (تناسب).
- داغ: ایهام تناسب (۱. نشان ۲. سوزان) که با «آتشین» و «سوز» تناسب دارد.
- مصراع اول: کنایه از اینکه مرا بنده همیشگی و عاشق جاودانی خود گردان.
- پیام و مفهوم اصلی بیت: درخواست تثبیت عشق الهی در دل و قدرت تأثیرگذاری در گفتار.
بیت ششم: ندارد راه فکرم روشنایی / ز لطفت پرتوی دارم گدایی
- معنی روان و سلیس (قلمرو فکری): اندیشه و تفکر من، بدون هدایت تو، در تاریکی و گمراهی است و نمی تواند به حقیقت دست یابد. از فضل و کرم تو، پرتوی از نور و هدایت را گدایی می کنم تا راهم روشن شود.
- قلمرو زبانی:
- روشنایی: نور، هدایت.
- لطف: عنایت، مرحمت، بخشش.
- پرتو: فروغ، نور.
- گدایی دارم: طلب می کنم، محتاج هستم.
- قلمرو ادبی (آرایه ها):
- راه فکر: اضافه تشبیهی (فکر به راهی تشبیه شده است).
- نداشتن روشنایی: کنایه از گمراهی و ناتوانی در درک حقیقت.
- پرتو لطف: استعاره مکنیه (لطف به چشمه نور تشبیه شده است).
- واج آرایی: تکرار صامت «ر».
- پیام و مفهوم اصلی بیت: ناتوانی عقل در شناخت حقیقت بدون یاری و لطف الهی.
بیت هفتم: اگر لطف تو نبود پرتوانداز / کجا فکر و کجا گنجینهٔ راز؟
- معنی روان و سلیس (قلمرو فکری): اگر لطف و عنایت تو، روشنگر و هدایت کننده نبود، چگونه اندیشه محدود انسان می توانست به گنجینه اسرار الهی دست یابد و حقیقت را درک کند؟ (هرگز نمی توانست).
- قلمرو زبانی:
- پرتوانداز: روشن کننده، روشنگر (صفت فاعلی مرکب مرخم).
- کجا… و کجا…: استفهام انکاری به معنای هرگز نمی تواند.
- گنجینه راز: منظور از راز، اسرار الهی و حقایق هستی است.
- قلمرو ادبی (آرایه ها):
- لطف… پرتوانداز: استعاره مکنیه (لطف به چیزی که پرتو می اندازد، مانند خورشید یا چراغ، تشبیه شده است).
- گنجینه راز: اضافه تشبیهی (راز به گنجینه ای تشبیه شده است).
- کجا فکر و کجا گنجینه راز: استفهام انکاری (پاسخ منفی و تأکیدی دارد).
- واژه آرایی: تکرار کلمه «کجا».
- پیام و مفهوم اصلی بیت: تأکید بر نقش بی بدیل لطف الهی در کشف حقایق و ناتوانی محض عقل بشری در غیاب آن.
بیت هشتم: به راه این امید پیچ در پیچم / مرا لطف تو می باید، دگر هیچ
- معنی روان و سلیس (قلمرو فکری): در این مسیر پرفراز و نشیب و پیچیده امید به شناخت تو و رسیدن به وصال تو، تنها و تنها به لطف و عنایت تو نیازمندم و هیچ چیز دیگری جز آن نمی خواهم و به کارم نمی آید.
- قلمرو زبانی:
- به: در «به راه…» به معنای «در» است.
- راه این امید: منظور راه شناخت حق و رسیدن به وصال اوست.
- پیچ در پیچ: صفت مرکب، کنایه از دشوار و پرمانع.
- مرا: در اینجا را نشانه مالکیت و دارندگی است (برای من).
- می باید: لازم است، احتیاج است.
- دگر هیچ: و دیگر هیچ چیز.
- قلمرو ادبی (آرایه ها):
- راه پیچ در پیچ: کنایه از مسیر دشوار و پرچالش شناخت الهی.
- پیچ، هیچ: جناس ناقص اختلافی (شباهت آوایی).
- واژه آرایی: تکرار کلمه «پیچ».
- واج آرایی: تکرار صامت «چ».
- پیام و مفهوم اصلی بیت: اوج نیاز و تضرع به خداوند و تأکید بر اینکه تنها لطف او راهگشای مسیرهای دشوار است.
جدول جامع واژگان دشوار و معنی آنها
برای درک عمیق تر شعر «نیایش»، آشنایی با معنی واژگان دشوار آن ضروری است. در جدول زیر، واژگان کلیدی این شعر به همراه معنی دقیق آن ها آورده شده است:
واژه | معنی | توضیحات تکمیلی |
---|---|---|
الهی | ای خدای من | منادا، مورد خطاب قرار دادن خداوند |
آتش افروز | روشن کننده آتش | صفت فاعلی مرکب مرخم، در اینجا کنایه از برانگیزاننده عشق |
سوز | سوزندگی، حرارت، شور و اشتیاق | می تواند استعاره از عشق باشد |
افسرده | بی حال، بی شور، بی بهره از معنویت | در اینجا کنایه از دلی که فاقد عشق است |
آب و گل | جسم، ماده | مجاز از وجود مادی و بی ارزش |
کرامت کن | ببخش، عطا کن | فعل امر، از مصدر کرامت کردن به معنای بخشندگی |
درد پرورد | پرورده شده با درد | صفت مفعولی مرکب مرخم، کنایه از وجودی که با درد عشق پرورش یافته |
درون | باطن، وجود، داخل | در مقابل برون |
برون | ظاهر، خارج | در مقابل درون |
روایی | ارزش، اعتبار، رواج | معتبر بودن و تأثیرگذار بودن |
گدایی کند | طلب کند، محتاج باشد | در اینجا کنایه از حسرت بردن و آرزو کردن |
جبین | پیشانی | نماد هویت و سرنوشت |
داغ نهادن | نشان گذاری کردن | کنایه از مالکیت دائمی و بندگی |
آتشین | پرشور، گیرا، سوزاننده | در اینجا به معنای پرحرارت و تأثیرگذار |
پرتو | نور، فروغ، روشنایی | نماد هدایت و بصیرت |
پرتوانداز | روشن کننده، روشنگر | صفت فاعلی مرکب مرخم |
گنجینه راز | خزانه اسرار الهی | اضافه تشبیهی، راز به گنجینه تشبیه شده |
می باید | لازم است، احتیاج است | فعل لازم بودن |
پیچ در پیچ | دشوار، پرفراز و نشیب | کنایه از راه دشوار و پرمانع |
دگر هیچ | و دیگر هیچ چیز | تأکید بر انحصار و یگانگی نیاز |
مفاهیم کلی و پیام های اصلی شعر نیایش
شعر «نیایش» وحشی بافقی، فراتر از یک درخواست ساده، سرشار از مفاهیم عمیق عرفانی و انسانی است که در ادامه به مهم ترین آن ها اشاره می شود:
- عشق الهی و سوز و گداز عارفانه: محور اصلی این شعر، طلب عشق الهی و شوریدگی در این راه است. وحشی بافقی، «سوز» و «درد عشق» را به عنوان نشانه اصلی دل زنده و باارزش می داند. این سوز، نه تنها رنج نیست، بلکه موهبتی است که روح را صیقل می دهد و به خداوند نزدیک می سازد.
- ناتوانی عقل و نیاز به لطف الهی: شاعر به صراحت بیان می کند که عقل و اندیشه انسان، بدون یاری و پرتو لطف الهی، قادر به درک حقایق و گنجینه اسرار هستی نیست. این اعتراف به ضعف بشری و توکل کامل به قدرت لایزال الهی، یکی از اصول بنیادین عرفان اسلامی است.
- تأثیرگذاری کلام عاشقانه: وحشی خواستار کلامی است که از «سوز» عشق سرشار باشد، به گونه ای که حتی آتش نیز از آن گرمی و تأثیر را گدایی کند. این نشان دهنده باور شاعر به قدرت معنوی و نفوذ کلامی است که از عمق جان و با حرارت عشق برمی خیزد.
- طلب هدایت و بینش معنوی: درخواست «روشنایی» برای «راه فکر» و «پرتو لطف» برای رهایی از گمراهی، نشان دهنده میل شاعر به بصیرت معنوی و یافتن مسیر درست در زندگی است. او معتقد است که تنها با نور الهی می توان در پیچ و خم های شناخت، راه به جایی برد.
- بندگی و خلوص نیت: عبارت «دلم را داغ عشقی بر جبین نه» بیانگر تمایل شاعر به بندگی دائمی و خلوص نیت در راه عشق الهی است. این داغ، نشانه مالکیتی است که خداوند بر قلب عاشق می نهد و او را از آن خود می کند.
این مفاهیم در سراسر شعر به گونه ای هنرمندانه منعکس شده اند که پیامی یکپارچه و عمیق را به مخاطب منتقل می کنند: «تنها با عشق و لطف الهی است که انسان می تواند به کمال برسد و راه رستگاری را طی کند.»
نکات کلیدی دستوری و نگارشی از کل شعر
در شعر «نیایش»، نکات دستوری و نگارشی متعددی وجود دارد که توجه به آن ها در تحلیل دقیق و پاسخگویی به سؤالات امتحانی حائز اهمیت است:
- حذف فعل به قرینه معنوی: در بیت اول، فعل باشد در پایان مصراع دوم («وان دل همه سوز») حذف شده است. این نوع حذف برای ایجاز و زیبایی کلام در شعر فارسی رایج است.
- کاربردهای مختلف «را»:
- را فک اضافه: در بیت پنجم «دلم را داغ عشقی بر جبین نه»؛ «را» نشانه فک اضافه است و می توان آن را به صورت «داغ عشقی بر جبینِ دلم نه» بازنویسی کرد.
- را حرف اضافه به معنای «به» یا «برایِ»: در «زبانم را بیانی آتشین ده» و همچنین در بیت دوم «هر آن دل را که سوزی نیست…» به معنای «برایِ» یا «در موردِ» به کار رفته است.
- را نشانه مفعول: در مواردی نادر به عنوان مفعول مستقیم نیز می تواند ظاهر شود، هرچند در این شعر کمتر به چشم می خورد.
- صفت فاعلی مرکب مرخم: کلماتی مانند «آتش افروز» (آتش افروزنده) و «پرتوانداز» (پرتواندازنده) و «درد پرورد» (درد پرورده شده) نمونه هایی از صفت فاعلی مرخم هستند که در شعر وحشی بافقی به کار رفته اند. حذف بخش پایانی (نده) در این ساختارها برای ایجاز و هماهنگی وزن صورت می گیرد.
- استفهام انکاری: در بیت هفتم «کجا فکر و کجا گنجینهٔ راز؟»، پرسش به ظاهر برای یافتن پاسخ نیست، بلکه برای انکار و تأکید بر عدم امکان است. پاسخ این پرسش در واقع «هرگز نمی تواند» یا «هیچ گاه نمی تواند» است.
- ساختار جملات: اغلب جملات کوتاه و خبری هستند، اما در درخواست ها، فعل امر به کار رفته است.
- استفاده از واژه های کهن: واژگانی مانند «کرامت کن»، «جبین»، «روایی»، «می باید» از جمله واژه هایی هستند که در زبان معیار امروز کمتر استفاده می شوند و درک معنای آن ها برای تحلیل شعر ضروری است.
- افعال مضارع التزامی: «گدایی کند» در بیت چهارم نمونه ای از فعل مضارع التزامی است که بیانگر شرط و نتیجه است.
تسلط بر جزئیات دستوری و نگارشی، نه تنها به درک عمیق تر معنا کمک می کند، بلکه در پاسخگویی به سؤالات ریزبینانه امتحانات نهایی و کنکور نیز بسیار مؤثر است.
آرایه های ادبی برجسته و پرتکرار
شعر «نیایش» وحشی بافقی سرشار از آرایه های ادبی است که به زیبایی و عمق معنایی آن می افزاید. برخی از مهم ترین و برجسته ترین این آرایه ها عبارت اند از:
- استعاره:
- آتش (استعاره از عشق): در ابیات اول، دوم، چهارم و پنجم، کلماتی مانند «آتش افروز»، «سوز»، «گرمی» و «آتشین» همگی به صورت استعاری به عشق و شور درونی اشاره دارند.
- سینه (مجاز از وجود/دل): در بیت اول، سینه به جای تمام وجود یا مرکز احساسات به کار رفته است.
- پرتو لطف (استعاره مکنیه): در بیت ششم و هفتم، لطف خداوند به چیزی دارای پرتو (مانند نور خورشید) تشبیه شده است.
- راه فکر (اضافه تشبیهی): فکر به راهی تشبیه شده است که می تواند تاریک یا روشن باشد.
- تشخیص (جان بخشی):
- آتش گدایی کند: در بیت چهارم، به آتش، صفت گدایی کردن (که خاص انسان است) داده شده است.
- جبین دل: در بیت پنجم، دل دارای جبین (پیشانی) تصور شده است.
- کنایه:
- آتش افروز: کنایه از سرشار از عشق و شور.
- دل افسرده غیر از آب و گل نیست: کنایه از بی ارزش و بی روح بودن.
- درد پرورد: کنایه از لبریز بودن از عشق و اشتیاق.
- ندارد راه فکرم روشنایی: کنایه از گمراهی و ناتوانی در درک حقیقت.
- راه پیچ در پیچ: کنایه از مسیر دشوار و پرچالش.
- مراعات نظیر (تناسب):
- سینه، دل: در بیت اول و پنجم، که با یکدیگر تناسب معنایی دارند.
- آتش، سوز، گرمی: در بیت چهارم، که همگی مفاهیم حرارت و شور را تداعی می کنند.
- دل، جبین، زبان: در بیت پنجم، اعضای بدن که با یکدیگر تناسب دارند.
- واژه آرایی (تکرار واژه):
- سینه، دل: در بیت اول.
- نیست، دل: در بیت دوم.
- درد، درون: در بیت سوم.
- کجا: در بیت هفتم.
- پیچ: در بیت هشتم.
- واج آرایی (تکرار صامت/مصوت):
- تکرار صامت «س» در بیت دوم («هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست / دل افسرده، غیر از آب و گل نیست»).
- تکرار صامت «د»، «ن»، «ر» در بیت سوم.
- تکرار صامت «ر» در بیت ششم و هفتم.
- تکرار صامت «چ» در بیت هشتم.
- جناس:
- دل، گل: در بیت دوم (جناس ناقص اختلافی).
- نه، ده: در بیت پنجم (جناس ناقص اختلافی).
- پیچ، هیچ: در بیت هشتم (جناس ناقص اختلافی).
- حس آمیزی:
- بیان آتشین: در بیت پنجم، صفت «آتشین» که مربوط به حس لامسه و دیداری است، برای «بیان» که مربوط به حس شنیداری است، به کار رفته است.
- ایهام:
- افسرده: در بیت دوم (۱. بی حال و غمگین ۲. یخ زده و منجمد).
- داغ: در بیت پنجم (۱. سوزان و حرارت ۲. نشان و علامت).
ارتباط شعر نیایش با سایر متون ادبی
مضمون نیایش و طلب عشق الهی، یکی از بن مایه های اصلی ادبیات عرفانی فارسی است و شعر «نیایش» وحشی بافقی را می توان در امتداد سنت دیرینه شعرهای توحیدی و عرفانی ایران دانست. این شعر از جهاتی با آثار دیگر شاعران بزرگ فارسی قرابت و هم سویی دارد:
- نیایش های سنایی و عطار: پیش از وحشی، شاعران بزرگی چون سنایی غزنوی و عطار نیشابوری در مقدمه مثنوی های عرفانی خود، ابیاتی در نیایش خداوند آورده اند که مضمون طلب فیض و هدایت و شور عشق الهی در آن ها برجسته است. وحشی نیز با تکیه بر این سنت، نیایش خود را در قالب مثنوی بیان می کند.
- غزل های عرفانی حافظ و سعدی: مضامین عشق الهی، سوز و گداز عارفانه، و ناتوانی عقل در برابر عشق، در غزل های حافظ و سعدی نیز به وفور یافت می شود. برای مثال، بیت
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
حافظ، هم سویی نزدیکی با مفهوم «سوز» و «آتش عشق» در شعر وحشی دارد.
- مثنوی های مولوی: مثنوی معنوی مولوی، گنجینه ای از مفاهیم عشق و شناخت الهی است. درخواست سینه آتش افروز و دل همه سوز در شعر وحشی، یادآور ابیات شورانگیز مولوی در توصیف عاشقان و درد آنان است.
شعر وحشی بافقی، با وجود اینکه ویژگی های سبک هندی را داراست، اما در مضامین عرفانی خود، پلی میان سبک عراقی (با محوریت عرفان و عشق) و سبک هندی (با تشبیهات و تعابیر دقیق و ظریف) ایجاد می کند. این شعر نمادی از تداوم اندیشه عرفانی در ادبیات فارسی است و نشان می دهد که چگونه شاعران در هر دوره، با زبان و شیوه خاص خود، به بیان نیازهای روحی و طلب فیض الهی پرداخته اند.
سوالات متداول
نیایش فارسی دوازدهم از کیست؟
درس نیایش یا «لطف تو» در کتاب فارسی دوازدهم، سروده وحشی بافقی، شاعر برجسته قرن دهم هجری قمری است.
وزن شعر نیایش چیست؟
وزن شعر نیایش، مفاعیلن مفاعیلن فعولن است که در بحر هزج مسدس محذوف قرار می گیرد.
قالب شعر نیایش چیست؟
قالب شعر «نیایش» مثنوی است. در مثنوی، هر بیت قافیه ای مستقل دارد (مثلاً الف الف، ب ب، ج ج و…).
مفاهیم اصلی شعر نیایش کدامند؟
مفاهیم اصلی این شعر شامل عشق الهی و سوز عارفانه، ناتوانی عقل انسان در شناخت حقایق بدون لطف الهی، طلب هدایت و بینش معنوی، تأثیرگذاری کلام عاشقانه و بندگی و خلوص نیت در برابر خداوند است.
شعر نیایش در کدام صفحه از کتاب فارسی دوازدهم قرار دارد؟
شعر نیایش (لطف تو) در صفحه ۱۶۵ کتاب ادبیات فارسی دوازدهم (برای تمامی رشته های نظری و فنی حرفه ای) قرار دارد.
چرا وحشی بافقی از درد برای توصیف عشق استفاده می کند؟
استفاده از درد در بیت «کرامت کن درونی درد پرورد» نشان دهنده عمق و جدیت عشق عارفانه است. در عرفان، درد عشق نه تنها رنج نیست، بلکه موهبتی است که روح را بیدار و صیقل می دهد و وسیله ای برای نزدیکی به معشوق (خداوند) تلقی می شود. این درد، از تفاوت میان عاشق و معشوق و دوری از او ناشی می شود و همواره طالب وصال است.
ارتباط بین آب و گل و دل افسرده در شعر چیست؟
در بیت «دل افسرده، غیر از آب و گل نیست»، آب و گل مجاز از جسم مادی و فانی انسان است. شاعر بیان می کند دلی که از شور و حرارت عشق الهی خالی باشد، مانند جسمی بی روح و بی جان است که هیچ ارزش معنوی ندارد و صرفاً از ماده ای بی اهمیت تشکیل شده است. این تضاد، ارزش والای دل عاشق را در مقابل جسم مادی بی ارزش نشان می دهد.
نمونه سؤالات امتحانی احتمالی (با پاسخ)
برای آمادگی بهتر در امتحانات و کنکور، در ادامه چند نمونه سؤال از شعر نیایش به همراه پاسخ های کامل آن ها ارائه می شود:
سؤال ۱ (تشریحی):
مفهوم اصلی بیت «اگر لطف تو نبود پرتوانداز / کجا فکر و کجا گنجینهٔ راز؟» را به تفصیل شرح دهید.
پاسخ:
این بیت بیانگر ناتوانی مطلق عقل بشری در درک اسرار و حقایق هستی بدون یاری و لطف الهی است. شاعر معتقد است که انسان با فکر محدود خود، هرگز نمی تواند به عمق گنجینه راز (که استعاره از حقایق غیبی و الهی است) پی ببرد، مگر آنکه لطف تو (لطف خداوند) مانند چراغی پرتوانداز (روشن کننده) راه را بر او بنمایاند. در واقع، سؤال انکاری «کجا فکر و کجا گنجینه راز» به این معناست که میان فکر ناقص انسان و اسرار عظیم الهی، بدون وساطت لطف الهی، هیچ پیوندی برقرار نخواهد شد. این مفهوم بر ضرورت توکل و تضرع به خداوند برای دستیابی به بینش معنوی تأکید دارد.
سؤال ۲ (تستی/چندگزینه ای):
در کدام گزینه، آرایه ادبی حس آمیزی به کار رفته است؟
الف) الهی سینه ای ده آتش افروز
ب) دل افسرده، غیر از آب و گل نیست
ج) زبانم را بیانی آتشین ده
د) مرا لطف تو می باید، دگر هیچ
پاسخ:
گزینه ج) زبانم را بیانی آتشین ده. در این مصراع، صفت «آتشین» که مربوط به حس لامسه (گرما) یا بینایی (رنگ آتش) است، برای «بیان» که مربوط به حس شنیداری است، به کار رفته و ترکیب این دو حس، آرایه حس آمیزی را ایجاد کرده است.
سؤال ۳ (تشریحی):
در بیت «دلم را داغ عشقی بر جبین نه / زبانم را بیانی آتشین ده»، وحشی بافقی چه درخواست هایی از خداوند دارد و هر درخواست چه مفهومی را در بر می گیرد؟
پاسخ:
وحشی بافقی در این بیت دو درخواست اساسی از خداوند دارد:
- «دلم را داغ عشقی بر جبین نه»: شاعر درخواست می کند که خداوند نشان عشق خود را بر پیشانی (جبین) دل او بگذارد. این مفهوم برگرفته از سنت داغ نهادن بر بردگان یا حیوانات برای نشانه گذاری مالکیت است. بنابراین، درخواست شاعر به معنای این است که او می خواهد برای همیشه بنده و عاشق خالص و جاودانی خداوند باشد و دلش مهر و نشان عشق الهی را برای ابد بر خود داشته باشد. این خواسته، نشان از خلوص نیت و ارادت کامل به پروردگار است.
- «زبانم را بیانی آتشین ده»: شاعر می خواهد کلام و سخنش پرشور، گرم، گیرا و تأثیرگذار باشد. «بیان آتشین» کنایه از سخنی است که از حرارت عشق و شور درونی سرچشمه می گیرد و می تواند دل ها را متأثر سازد. این درخواست به معنای طلب قدرت بیان معنوی و توانایی انتقال شور عشق الهی به دیگران است.
سؤال ۴ (جاخالی):
«هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست / دل افسرده، غیر از _______ و _______ نیست». کلمات مناسب برای جاهای خالی را بنویسید.
پاسخ:
آب و گل
سؤال ۵ (مفهومی):
ارتباط میان مفهوم «سوز» و «آتش» در این شعر چیست؟
پاسخ:
در شعر «نیایش»، «سوز» و «آتش» هر دو استعاره از عشق الهی، شوریدگی و اشتیاق عارفانه هستند. «آتش» منشأ گرمی و حرارت است و «سوز» نتیجه آن حرارت درونی است. شاعر با استفاده از این دو واژه، به عمق و شدت تأثیر عشق در وجود انسان اشاره می کند. سینه باید «آتش افروز» باشد و دل باید «همه سوز» باشد، زیرا این سوز و حرارت عشق است که به دل ارزش می بخشد و آن را از «آب و گل» مادی متمایز می سازد. به عبارتی، آتش، نماد منشأ عشق است و سوز، نماد تجلی و اثر آن عشق در درون عاشق.
نتیجه گیری و جمع بندی
شعر «نیایش (لطف تو)» از وحشی بافقی، یکی از عمیق ترین و زیباترین سروده های عرفانی در ادبیات فارسی است که با مضامین پرمغز خود، درس های ارزشمندی از عشق الهی، تواضع در برابر پروردگار و نیاز مبرم انسان به هدایت او را به ارمغان می آورد. این تحلیل جامع، با بررسی دقیق قلمروهای زبانی، ادبی و فکری هر بیت، به همراه ارائه واژگان دشوار و آرایه های برجسته، تلاش کرد تا درکی کامل و دقیق از این اثر فاخر را برای دانش آموزان و علاقه مندان فراهم آورد.
برای کسب موفقیت در امتحانات نهایی و کنکور سراسری، صرفاً حفظ کردن معانی و آرایه ها کافی نیست؛ بلکه درک عمیق مفاهیم، ارتباط دادن ابیات با یکدیگر و توانایی تحلیل و استدلال، کلید اصلی پاسخگویی به سؤالات است. مطالعه و مرور مکرر این نکات، تمرین با نمونه سؤالات و توجه به جزئیات دستوری و ادبی، به شما در تسلط کامل بر «نکات نیایش فارسی دوازدهم» یاری خواهد رساند. امیدواریم این مقاله به عنوان یک منبع مرجع، مسیر یادگیری شما را هموارتر سازد.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "۲۰ نکته کلیدی نیایش فارسی دوازدهم | تضمین نمره عالی" هستید؟ با کلیک بر روی آموزش، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "۲۰ نکته کلیدی نیایش فارسی دوازدهم | تضمین نمره عالی"، کلیک کنید.